«حمایت از کودکان کار»، حمایت از «کار کودکان» است.

اگر بخواهم منظورم را دقیق‌تر بیان کنم می‌توانم اینطور بگویم: فراهم کردن امکانات برای کودکان کار و محروم کردن همه باقی کودکان (مخصوصاً کودکان در شرایط دشوار) باعث رشد پدیده «کار کودکان» خواهد شد. متاسفانه در بسیاری از موارد این دقیقاً همان اتفاقی‌ست که شاهدش هستیم.
نگارنده در زمان نوشتن این یادداشت، ۶ سال است که یک روز در هفته در حال کار داوطلبانه با کودکان در شرایط دشوار (بدون تمرکز روی گروهی خاص) در جنوب شهر تهران است. این سالها باعث شده‌است به نتایجی برسم که پیش از آن به نظرم «غیر منطقی» یا «عجیب» می‌آمد. این یادداشت و آنهایی که پس از این منتشر می‌شوند، تلاشی هستند برای توضیح این مسائل. به این امید که افرادی که مثل روزهای اول من شروع به کار در این شرایط می‌کنند، با دانستن این موضوعات، پایشان را روی دوش من بگذارند و دورتر را ببینند. به امید روزی که گفتن و شنیدن این مطالب ضرورتی نداشته باشد.

بنیان‌هایی که برای ادامه حرفم لازم است را یک به یک توضیح می‌دهم.

دلیل وجود سازمان‌های مردم‌نهاد چیست؟

می‌دانیم که ما انسان‌ها در پیش‌بینی کردن آینده و نیازهایش چندان توانا نیستیم. به همین دلیل ساختارهای حکومتی و دولتی همواره به تصحیح و بهبود نیاز دارند. این روند تصحیح و بهبود گاهی زمان‌بر است و مسائلی حساس مدتها بی‌متولی می‌مانند. پرداختن به این مسائل یکی از مواردی است که وجود سازمان‌های مردم‌نهاد را ضروری می‌کند. این سازمان‌ها قرار است کاری را که حکومت کشور آن را انجام نمی‌دهد را بر عهده بگیرد. در بهترین شرایط همین سازمان‌ها تلاش می‌کنند نیاز به وجود چنین ساختاری در حکومت را به مردم و مسئولان حکومتی نشان دهند، تا این موضوعِ بی‌متولی مانده، به شیوه رسمی و دائمی حل شود.

موسسات و تشکل‌های حمایت از مشاغل خاص

تشکل‌های پزشکان و مهندسان، و یا انجمن‌های حمایت از کارگران کارخانه و معدن، یا درکل مشاغل دشوار. این تشکل‌ها هیچ مشکلی با جنس شغل جامعه هدف خود ندارند. دلیل وجود اینها چیز دیگری‌ست. مشکلاتی در این مشاغل وجود دارد که حل‌شان نیاز به یک متولی دارد. نهادی که از این شاغلان حمایت کند و شرایط کار را بهبود دهد. از نگاه این نهادها، بهبود شرایط و افزایش جذابیت شغلی جامعه مورد نظرشان مطلوب‌ترین نتیجه ممکن است. اینکه آنقدر شرایط کار و زندگی افراد (مثلا کارگران معدن) بهبود پیدا کند که شاغلان آن با خیال راحت به ادامه کارشان بپردازند.

فراهم کردن امکانات برای یک گروه و محروم کردن بقیه

در سال‌های اخیر با افزایش توجه عمومی به پدیده «کار کودکان» موسساتی پدید آمدند که روی این کودکان تمرکز دارند. با استمرار این توجه عمومی منابع مالی موسساتی که از قبل وجود داشتند نیز افزایش یافت. حال سوالی که مطرح می‌شود این است: «آیا شیوه کار این موسسات، نتیجه‌ای مطابق انتظار ما فراهم می‌کند؟ آیا این موسسات کودکان را از محیط‌های کار بیرون می‌کشند؟». قاعدتا باید جواب مثبت باشد. مگر می‌شود که موسسه‌ای برای کاری ایجاد شود و موفق هم باشد، ولی نتیجه عکس بدهد؟
یک موضوع را که احتمالا با آن برخورد کرده‌اید یادآوری می‌کنم. همه می‌دانیم وقتی سر چهارراه پشت چراغ‌قرمز ایستاده‌ایم، نباید از کودکانی که چیزی می‌فروشند خرید کنیم. نباید اجازه بدهیم شیشه ماشین‌مان را پاک کنند. چرا؟ مگر بچه‌ای سر چهارراه ایستاده محروم نیست؟ مگر اینطور نیست که یاد بچه‌های خودمان یا عزیزان‌مان می‌افتیم و فکر می‌کنیم نباید این بچه اینجا باشد؟ مگر کمک کردن به این بچه که نیازش برطرف شود منطقی نیست؟ نه. نیست. چون افرادی که این بچه‌ها را به صورت جمعی سازمان‌دهی می‌کنند و از پایین شهر سر چهارراه‌های در مسیر شما می‌آورند، اگر فعالیت‌شان با خرید شما «سودآور» بشود، نه تنها کار را متوقف نمی‌کنند، بلکه گسترش هم می‌دهند.
برگردیم سر موضوع موسسات «حمایت از کودکان کار». «مگر می‌شود که موسسه‌ای برای کاری ایجاد شود و موفق هم باشد، ولی نتیجه عکس بدهد؟». برای روشن‌تر شدن موضوع نقل قول پایین را ببینید. (منبع کانال خبری یک موسسه حقوقی خوشنام در زمینه حمایت از حقوق کودکان است.)

گزارش مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت کار از وضعیت فعالیت کودکان ۱۰ تا ۱۷ ساله نشان می‌دهد که در سال ۹۶ از حدود ۹ میلیون کودک، حدود ۴۹۹ هزار نفر، کودک فعال هستند؛ به عبارتی حدود ۵۰۰ هزار کودک شاغل یا در جستجوی کار هستند. از میان این کودکان ۴۱۰ هزار نفر شاغل و ۸۹ هزار کودک نیز در جستجوی کار بوده‌اند.

این را کنار خبر چند سال پیش در یونان قرار دهید. برای حمایت از بیماران ایدز یک حقوق ۷۰۰ یورویی و مزایای دیگر در نظر گرفته شده بود. سازمان سلامت جهانی (سازمان ملل متحد) در گزارشی از شواهدی گفته بود که نشان می‌داد تعدادی از بیماران، تحت فشار شرایط بد مالی، به صورت خودخواسته به این بیماری مبتلا شده‌اند تا از مزایا و حقوق ۷۰۰ یورویی استفاده کنند. از طرف دیگر گزارش‌های مشابهی در مورد نیویورک و ایدز وجود دارد. این بار برای شرایط مسکنی که برای این بیماران فراهم شده‌است.
بیایید تکه‌های پازل را کنار هم بگذاریم.

  • ما امکاناتی برای بچه‌های کار فراهم می‌کنیم و باقی بچه‌هایی که در شرایط دشوار هستند را محروم می‌کنیم.
  • کم‌کاری در فرهنگ‌سازی باعث شده که تصور اشتباه «افتخار به کار کردن در کودکان» همچنان در بخش‌هایی وجود داشته باشد. یعنی کودکان به خاطر کار کردن، تشویق می‌شوند. برخورد سرپرستان و شغل صاحب‌کاران نه مجرمانه به نظر می‌آید و نه خجالت‌آور است.
  • شرایط بد اقتصادی مشوق کار کودک است. کودکان در عوض کار، مبلغی هم دریافت می‌کنند.
  • گروهی از کودکان به هر دلیل اجازه تحصیل ندارند.
  • کودکان با نیازهای ویژه (یا اختلال یادگیری) در آموزش و پرورشی که برای پاسخ‌گویی به نیازشان آماده نیست، ترجیح می‌دهند کار کنند. اینطور به جای شنیدن سرکوفت معلم‌ها، تشویق اطرافیان و پول و حمایت می‌گیرند.

نتیجه این می‌شود که در طی این مدت که در حال کار با بچه‌های جنوب شهر بوده‌ام، بارها شاهد این بودم که شاگردانم برای اینکه بتوانند از امکاناتی (کیف، کفش، لباس و … ) که فلان موسسه فراهم می‌کند استفاده کنند، می‌روند و کار می‌کنند. به منطق‌شان نگاه کنید، می‌توانید اشکالی در آن پیدا کنید؟ «کار می‌کنم، اطرافیان تشویقم می‌کنند، حقوق می‌گیرم، از فلان موسسه هم کلی امکانات می‌گیرم.»
مواردی که من به تنهایی شاهدش بودم قاعدتا نمی‌تواند زیاد باشد. ولی بارها از بچه‌ها در مورد بقیه شنیده‌ام. مورد آخر برادرش برای گرفتن کفش رفته و در یک انبار بار از ماشین خالی می‌کرده. روی رمپ جلوی در سر خورده و مانده زیر چند طاق پارچه. دست راستش و پایش آسیب دیده. کار کردنش یک طرف، آسیب دیدن استخوان بچه‌ای که تغذیه و دریافت کلسیم‌ش به اندازه کافی نیست داستان دیگری‌است.

می‌دانیم حسن نیت دارند

واضح است که می‌دانیم که موسسان این مراکز و افراد مشغول به کار در آن حسن نیت دارند و در حال انجام کاری هستند که به نظرشان درست است. موضوع در مورد افراد نیست. در مورد ایده‌است. به نظر من «حمایت از کودکان کار» به شکلی که می‌بینم، شبیه دوستی خاله خرسه‌ست. هدف درست است، ولی راه را اشتباه می‌رویم. این راه به هدف ما نمی‌رسد. چیزی به اسم «حقوق کودکان کار» نداریم. کنوانسیون حقوق کودک، در مورد حقوق همه بچه‌ها حرف می‌زند. همه‌ی بچه‌ها برابرند. در مورد موضوع مورد بحث‌مان می‌خواهم بگویم که حاصل این تبعیض، نقض غرض است.

موسسات حمایتی دیگر چه می‌شوند؟

بدیهی‌ست که حمایت از بیماران سرطانی، تسهیل درمان، تنها باعث کاهش دشواری‌های جانبی بیماری می‌شود و شامل حکم بالا نمی‌شود. درمان چیزخواستنی‌یی نیست که کسی به خاطرش به بیماری تمایل پیدا کند. یا حمایت از معلولان، از هر نوعی. حمایت از سیل‌زدگان، زلزله‌زدگان، کودکان با اختلال یادگیری یا موارد مشابه. هیچ کدام از این موارد شغل نیستند. هیچ کدام غیرقانونی و غیر اخلاقی نیستند. در نتیجه به هیچ وجه موضوع این یادداشت نمی‌تواند به این موارد بسط پیدا کند.

راه حل چیست؟

با این حساب، اگر موارد بالا را قبول کرده باشیم، راه حل چیست؟ حتی بدون این برخوردها، پدیده کار کودک وجود دارد و نمی‌توان بی تفاوت نشست و شاهد پرپر شدن کودکی این همه بچه بود.
راه حل «مبارزه با کار کودک» است. نه حمایت از هیچ‌کس. در راه این مبارزه، لازم است شرایطی فراهم شود که افراد بی‌گناه، مخصوصاً کودکان درگیر، آسیب نبینند و از شرایطی برابر با حقوقشان (مثل همه کودکان) برخوردار شوند.

فعالیت تقنینی

لازم است متخصصان و آدم‌های با نفوذ سیاسی و مذهبی دست به کار شوند که قوانین مربوط به کار کودکان جدی‌تر و بازدارنده‌تر شوند. لازم است با افراد سودجویی که از کودکان سو‌استفاده اقتصادی می‌کنند برخوردهای جدی و بسیار شدیدی بشود. حتی اگر سرپرستان کودکان از این سواستفاده‌ها آگاهند و ساکت نشسته‌اند، لازم است متحمل عواقبی بشوند. نباید کسی بتواند به سادگی، و با وقاحت جلوی چشم عموم مردم از کودکان سواستفاده اقتصادی کند.
از طرف دیگر اگر شخص از کار افتاده‌ای هست و کودکی تحت سرپرستی دارد، لازم است مخارج حقوق اولیه کودک به صورت قانونی فراهم شود. تا شرایط این پدیده فراهم نشود.
هم‌اکنون سازمان‌های مردم‌نهادی مانند «انجمن حمایت از حقوق کودکان» وجود دارند که با تعامل با نهادهای قانون‌گذار، در حال تلاش برای بهبود قوانین هستند.

پیگیری و نظارت بر اجرای صحیح قوانین

لازم است تلفن‌هایی مثل ۱۱۰، به صورت جدی برای گزارش این موارد اولویت قائل شود. لازم است همه بخش‌های انتضامی، قضایی، بهزیستی‌ها و نهادهای مربوط به کودکان دست به دست هم بدهند که در سریع‌ترین حالت ممکن با موارد مشاهده شده از این دست مقابله بشود.
سازمان‌های مردم‌نهاد می‌توانند نقش نظارتی، تحقیقاتی ، امدادی در این موارد داشته باشند.

فرهنگ‌سازی

فرهنگ‌سازی، تقبیح این پدیده، آشناکردن کودکان و همه اقشار جامعه با حقوق طبیعی کودکان؛ همه این‌ها می‌تواند اثری قدرتمند و ارزشمند در کاهش این پدیده ایفا کند.
همانطور که اشاره شد، متاسفانه کار برای کودکان باعث ایجاد «پرستیژ اجتماعی» در بخش‌هایی از جامعه می‌شود. از بین رفتن این تلقی مخرب، بسیار مفید است.

حمایت از کودکان کار در کنار همه کودکانی که در شرایط دشوار هستند (عدم تبعیض)

همه کودکانی که در شرایط دشوار زندگی می‌کنند نیازمند حمایت‌های حقوقی، روانشناختی، آموزشی، بهداشت و تغذیه و … هستند. حتی اگر پدیده «کار کودکان» همین امروز از بین برود، کودکان کار باز هم کودکان در شرایط دشوار هستند. باید از این کودکان و همه کودکان محروم دیگر تا رسیدن به یک سطح برابر حمایت شود. هر چه این سطح برای همه بالاتر برود، بهتر است. مهم این است که شاهد تبعیض نباشیم.
باید به کودکان با نیاز‌های ویژه و اختلال یادگیری، که همانطور که اشاره شد بسیار در این مورد آسیب‌پذیرند، شرایطی فراهم شود که با رسیدگی به نیازهایشان، بتوانند پابه‌پای باقی کودکان تحصیل و زندگی کنند.

با شرایط موجود چطور این کارها را انجام دهیم؟

بدیهی‌ست ایجاد شبکه‌هایی که باعث همکاری موسسات مختلف با نقاط قوت و تمرکز مختلف در جهت حرکت هدفمند در مبارزه با کار کودک می‌شود، بسیار مفید هستند.

موسسات «حمایت از کودکان کار»

اگر بشود کاری کرد که «حمایت‌ها»ی این موسسات موجب تبعیض نشود، یعنی به همه کودکانی که از این امکانات برخوردار نیستند برسد، مشکل تبعیض حل می‌شود. فارغ از این بدیهی‌ست که فعالیت‌های تقنینی، اجرایی، تحقیقاتی و فرهنگ‌سازی زمینه‌هایی هستند که جای کار بسیار زیادی دارند. این موسسات می‌توانند در این بخش‌ها نیز شروع به فعالیت کنند.

باقی موسسات حوزه کودکان

کودک کار، درست مثل هر کودک دیگری دارای شرایط خاص خودش‌است. لازم است این موسسات آمادگی برخورد با مسائل ویژه این کودکان را داشته باشند، تا بتوانند به راحتی با همسالان خود به تحصیل بپردازند و زندگی سالم و کودکانه‌ای داشته باشند.
این موارد می‌تواند شامل حمایت حقوقی، فرهنگسازی در خانواده و … باشد. لازم است حتی در صورت عدم تخصص این موسسات در این زمینه، با ارتباط موثر با سازمان‌های متخصص، آمادگی اقدام فوری را داشته باشند. شبکه‌های همکاری سازمان‌های مردم‌نهاد می‌تواند پایه‌گذار این روابط باشد.

ما مردم

اجازه ندهیم تحریک احساساتمان باعث شود کاری کنیم که در نهایت به ضرر کودکان تمام می‌شود. اجازه ندهیم تمام کودکان سر چهارراه‌ها تبدیل به بیلبورد‌های تبلیغاتی ناخواسته برای موسساتی شوند که راه را اشتباه می‌روند.
همانطور که می‌گوییم «خرید از بچه‌های کار، رای مثبت دادن به این فعالیت اقتصادی غیر اخلاقی‌ست.»، این‌که انتخاب کنیم از موسساتی حمایت کنیم که راهشان را اشتباه می‌روند، به معنی رای مثبت دادن است به کار اشتباه. «حمایت از کودکان کار» یعنی «حمایت از کار کودکان». به جای دلسوزی سطحی، با کار کودکان «مبارزه» کنیم. از کار درست و موسساتی که آن را انجام می‌دهند حمایت کنیم. کار درست یعنی نزدیک شدن به روزی که «کار کودک» ریشه‌کن شود.

بهتاش داورپناه
خرداد ۱۳۹۸

کارتون بالای صفحه از احسان گنجی (صفحه اینستاگرام)

4 دیدگاه دربارهٔ ««حمایت از کودکان کار»، حمایت از «کار کودکان» است.»

  1. خب ضمن تشکر به خاطر دغدغه ای که داری و تحلیل خوبی که ارائه کردی، اما یه نکته عجیب توی این یادداشت توجهمو جلب کرد. اینکه توش غلط املایی ندیدم! ازت خیلی بعید بود… 😁

    1. ممنون که وقت گذاشتید و خوندید! از همین تریبون از برنامه‌های آلفرد، تکست‌اکسپندر، سایت واژه‌یاب و همینطور شنبم جعفری راد و مهسا آذربهرام که همگی غلط‌های املایی تکراری من رو تصحیح می‌کنن متشکرم! 😄

      1. سلام
        ممنون از ارائه و تحلیل این موضوع مهم. گاهی اوقات به این تلنگرها نیاز هست تا دلسوزی بی جا باعث یک اشتباه بزرگ نشه.
        البته که راه حل این مسئله بغرنج، هرچه که باشه ، نیاز به زمان زیادی داره. از اونجایی که دو فرزند دارم و با توجه به تحلیل رفتارهاشون ، کاملا مطمئن هستم برای جایگزین کردن یک عادت یا بازی نامناسب ، حتما باید بهشون اطمینان بدم که موقعیت و شرایط بهتری در انتظارشون هست. کودکان واقعا در حال زندگی می‌کنند. به اصطلاح نقد را به نسیه نمیدهند.ای کاش ارگان و مؤسسات حمایت از کودکان ، از این بهانه که شادی و بازی جذاب ترین مقوله برای کودکان است، استفاده کنند تا گرفتاری های مالی کمتر گریبانگیرشان باشد .البته این کار فقط بخش بسیار کوچکی از این معضل را شاید حل کند، چه را که نیاز به بستر سازی فرهنگی، مالی، اجتماعی و بسیاری مسائل دیگر که از چشم پنهان است ، هست.
        به امید روزی که کودکان فقط کودکی کنند.
        ممنون از شما آقای داورپناه عزیز

        1. سلام
          ممنون که وقت گذاشتید.
          تا جایی که من می‌بینم موسسات مربوط به حمایت از کودکان همه دارن تلاش می‌کنن که در حد توان و دانش‌شون به بهتر شدن فضا کمک کنن. متاسفانه تعداد و توانشون کمه. از طرفی چون اکثرشون مردم‌نهاد و داوطلبانه دارن کار می‌کنن نه می‌شه مسئولیتی براشون قائل بود (برای مشکلاتی که خودشون عاملش نیستند) و نه واقعاً امکان و اختیارش رو دارن. امیدوارم روزی برسه که تمام نهادهای دولتی و حتی خصوصی، ساز و کاری داشته باشند که زمینه‌های به وجود اومدن شرایط رنج کودکان رو هر روز کمرنگ و کمرنگ‌تر کنن. تا اون روز ما سهم خودمون رو انجام می‌دیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اگر می‌خواهید بدون ارسال دیدگاه برای دریافت دیدگاه‌های دیگران با ایمیل ثبت‌نام کنید، اینجا را کلیک کنید.