داستان ویدیوی «سال نو شد»

کر کودک کاموا - داستان ویدیوی سال نو شد - ایستگاه اتوبوس

فکر می‌کنم شما که در حال خواندن این یادداشت هستید می‌دانید که کر کودک کاموا از دی‌ماه ۱۳۹۶ کارش را شروع کرد و از دی‌ماه سال بعدش با این نام تازه کارش را ادامه داد. ویدیوی «سال نو شد» هم ویدیویی است که آخرین جلسه تمرین سال، جمعه ۲۴ اسفند ۱۳۹۷، در محل تمرین گروه ضبط کردیم و در صفحه‌ی اینستاگرام و سایت کر کودک کاموا منتشر کردیم. داستان ویدیوی سال نو شد از یک سال قبلش شروع شد.

تاریخچه

دی‌ماه ۹۶ که اولین دوره‌های آموزشی کر را در آموزشگاه‌های پریچهر و منادی شروع کردم، سه ماه بعدش نوروز بود و تصمیم گرفتیم برای نوروز قطعه‌ای آماده کنیم و در استودیو ضبط کنیم. اینطور هم بچه‌ها تا قبل نوروز پروژه‌ای برای انجام داشتند که به هیجان کارمان اضافه می‌کرد، هم استودیو را تجربه می‌کردند. چون برنامه و کاری جز آموزش‌های سلفژ و آواز کلاس و همین قطعه نداشتیم.یکی از بزرگترین استودیوهای تهران (استودیو شهر صدای پارسیان) را رزرو کردیم، دوست چندین‌ساله‌ام، آرمین خیردان را برای ضبط خبر کردیم. اتفاق خوب دیگر حضور آیدین الفت (یکی از مهمترین مهندسین صدای ایران و مدیر مجموعه شهرصدای پارسیان) سر ضبط بود. گروهی برای فیلم‌برداری کار آمدند. در هفته‌های بعد متوجه شدیم که قرار نیست ویدیویی از تیم فیلم‌بردار دریافت کنیم. ارغوان منتظری (فلوتیست قطعه) دو فیلم کوتاه از خواندن بچه‌ها با گوشی گرفته بود، به اضافه یکی دو تا فیلم دیگر. فیلم‌های عمودی را بریدم و با عکس‌ها سرهم کردم که زحمت بچه‌ها هدر نرفته باشد. اینطور بود که ویدیوی «یک گل، ده گل» برای نوروز ۱۳۹۷ آماده شد.

برنامه زمستان ۹۷ کر

امسال زمستان، برنامه گروه این بود که یک کنسرت (داستان موزیکال چوپان دروغگو) را با پروژه موسیقی شوش اجرا کند و طوری مدیریت کنیم که به ضبط یک قطعه برای نوروز ۱۳۹۸ (در ادامه سنتی که سال پیش با «یک گل، ده گل» گذاشته بودیم) هم برسیم. این‌بار می‌خواستیم قطعه‌ای اجرا کنیم که تا به حال اجرا نشده باشد، می‌خواستیم دوصدایی خواندن و از همه جالب‌تر موسیقی ایرانی را تجربه کنیم.

اتفاقات خوبی که پیش آمد (دعوت برای اجرای کتابخانه ملی و اجرای دانشگاه هنر) به کلی برنامه زمستان را عوض کرد.  اجرای چوپان دروغگو سه ماه عقب افتاد و قرار شد پنج‌شنبه ۲۳ اسفند برگزار شود. اینجای کار بود که باید کلاه معلم بچه‌ها و موزیسین را از سرم برمی‌داشتم، کلاه مدیریت و سرپرستی گروه را سرم می‌گذاشتم. باید به خاطر فشردگی بی‌سابقه برنامه‌ها و خستگی بچه‌ها برنامه ضبطی که دوستش داشتیم را کنسل می‌کردم. سه اجرا در زمستان، مدرسه و درس و مشق هم که دارند، ساز خودشان را هم که با معلم‌شان می‌زنند (کلاس زبان و … که هیچ) نگاهی به سن و سالشان انداختم و برنامه ضبط را کنسل کردم.

ضبط جدی برای بعد، فقط خودمان از کلاس فیلم بگیریم

بهتاش داورپناه - مهسا آذربهرام - فیلمبرداری در پله - کر کودک کاموا
بهتاش داورپناه – مهسا آذربهرام – فیلمبرداری در راه‌پله – کر کودک کاموا

دو سه جلسه قبل از ۲۳ اسفند (زمان کنسرت) کنار مجموعه قطعات چوپان دروغگو، چند بار «سال نو شد» را هم خواندیم. حال و هوای نوروز داشت می‌آمد و جلوی خودم را نگرفتم. همین باعث شد که بعد فکر کردیم حالا که بچه‌ها قطعه را خوانده‌اند، سال پیش هم مجبور شده بودم خودم ویدیو را درست کنم، امسال هم سر کلاس از بچه‌ها فیلم بگیریم، با دوتا دوربین (که یک سره و خشک و خالی نباشد) بعد باز خودم سرهمش کنم.
پنج‌شنبه عصر بچه‌ها از سالن کنسرت رفتند خانه و فردا صبح‌ش ساعت ۱۰ صبح سر تمرین بودیم. مهسا آذربهرام، مربی و مدیر اجرایی گروه یک دوربین عکاسی داشت که فیلم هم می‌گرفت. چون دوربین دوم نداشتیم، دست من و شبنم جعفری‌راد هم بند کار دیگری بود، دوستم نوید الیاسی را صدا کردیم که با گوشی فیلم بگیرد. شبنم جعفری‌راد مثل دو سه جلسه قبل با بچه‌ها تار می‌زد، قرار بود عود را برای ضبط حنانه اکبرپور بزند. چون تصمیم جدید ناگهانی بود، خشایار شهریاری عزیز را با پیانو (!) جایگزینش کردیم. محمد جعفری هم که با وجود ناگهانی بودن، معرفت نشان داد و تنبک به دست سر رسید. یک ایده هم برای ابوای مهسا آذربهرام داشتیم که در ویدیو دیده‌اید.
با ضبط صوت جمع و جور شخصی خودم (Zoom H1) که همیشه توی کیفم است، صدای همه را با هم ضبط کردم. (یک میکروفون هم داشتم، ولی نهایتا صدای زوم بهتر بود) حدود یک ساعت در اتاقی که دیوارهایش جلوی صدای بیرون را تا حدی می‌گرفت وقت داشتیم. بعد از ما گروه دیگری می‌آمد. ۶ برداشت داشتیم که در برداشت‌های آخر خستگی دیروز در حال رخ نشان‌دادن بود و صداها کم‌جان و بی‌رمق می‌شد. هر کدام از برداشت‌ها یک مشکلی داشت، به خاطر اختلافشان با هم، نمی‌شد ادیت کرد. یکی را انتخاب کردم. به هر حال ویدیوی سر کلاسی که آنقدر مهم نیست. بعدا می‌رویم استودیو، سر فرصت درست و حسابی ضبط‌ش می‌کنیم.
خلاصه که جلسه آخر را اصلا تمرین نکردیم، درس هم تعطیل، فقط شلوغ کردیم و خندیدیم و فیلم گرفتیم. داستان ویدیوی سال نو شد فردایش که ویدیو آماده شد متوقف شد، تا شب چهارشنبه‌سوری که منتشر شد.

داستان شوخی‌های تشکر آخر ویدیو

کر کودک کاموا - ویدیوی سال نو شد - شوخی در بخش تشکرها
کر کودک کاموا – ویدیوی سال نو شد – شوخی در بخش تشکرها

سازمان اتوبوسرانی: به خاطر ایستگاه که سقفش سرپناه باران شد. وگرنه روحشان هم از این اتفاقات خبر ندارد.
نیمکت دست‌ساز پلاتو: می‌خواستیم برویم توی پارک لاله بچرخیم و فیلم بگیریم که همه فیلم فقط توی کلاس نباشد، که باران گرفت. فکر کردیم توی پله بشینیم و بخوانیم، مدیر پلاتو چندبار تاکید کرد که موقع جابجایی مراقب نیمکتش باشیم. می‌گفت دست‌ساز است و خیلی دوستش دارد.
ابرهای بهاری زودرس: به خاطر باران و به هم ریختن برنامه پارک رفتن!
گروهی که بعد از ما پلاتو می‌آیند: به خاطر فشار کمبود وقت، و همینطور زمانی که صبر کردند ما از اتاق برویم بیرون!
ژیلا داورپناه: به خاطر اینکه زحمت خرید و فرستادن کامپیوتری که با آن ویدیو را سر هم کردم. که جایگزین لپ‌تاپ ده‌ساله‌ام شد که باز کردن فایل متن هم داشت برایش سخت می‌شد.
برادرزاده‌های ۲ سال و نیمه، و ۹ ساله مهسا آذر بهرام و شبنم جعفری‌راد (مربیان کر) اسم هر دو نیروان است. ژینوس گشتاسبی هم خواهرزاده ۲سال و نیمه من است. فقط به خاطر اینکه دوستشان داشتیم، بیخودی تشکر کردیم.

بازهم از این کارها بکنیم!

دوستان متخصص تصویر، من را به خاطر ناشی‌گری‌هایم ببخشند. راستش الان که تمام شده و نتیجه را می‌بینم، هر چند با یک گوشی و یک دوربین عکاسی و یک ضبط صوت جیبی انجام شده، (جز در مورد صدا) با در نظر گرفتن اینکه خودمان (معلم‌های کر) تمام کار را انجام دادیم و کل کار هم ۲۴ ساعت بیشتر طول نکشید، نتیجه کار خیلی بهتر از چیزی شد که فکر می‌کردم بشود. خودم فکر می‌کنم فقط اگر به جای من یک آدم کاربلد، صداها را جدا جدا و درست و حسابی ضبط می‌کرد، (و البته بچه‌ها خسته نبودند) شوخی شوخی می‌توانستیم ویدیو را به جای کار جدی جا بزنیم!
جز این، تمام مدت هم خندیدیم و از سر و کول هم بالا رفتیم. دست جمعی توی دوتا ماشین جا شدیم و رفتیم آن ور خیابان جلوی ایستگاه اتوبوس، که موقع رد شدن از خیابان خیس نشویم. توی ماشین هم خندیدیم! توی ایستگاه هم خندیدیم. آنقدر به همه‌مان خوش گذشت که فکر می‌کنم باز هم از این کارها بکنیم!

کر کودک کاموا - داستان ویدیوی سال نو شد
کر کودک کاموا – داستان ویدیوی سال نو شد

❊ یادآوری: برای رفتن به صفحه ویدیو و تماشای آن می‌توانید اینجا را کلیک کنید:
ویدیوی «سال نو شد» از کر کودک کاموا

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اگر می‌خواهید بدون ارسال دیدگاه برای دریافت دیدگاه‌های دیگران با ایمیل ثبت‌نام کنید، اینجا را کلیک کنید.