دسته: تجربه‌های شخصی در پروژه موسیقی شوش

  • برای بچه‌ها کاری نکنیم که نمی‌توانیم همیشه انجامش بدهیم.

    برای بچه‌ها کاری نکنیم که نمی‌توانیم همیشه انجامش بدهیم.

    مقدمه

    برای بچه‌ها کاری نکنیم که نمی‌توانیم همیشه انجامش بدهیم یا «به بچه‌ها چیزی نشان ندهیم که نمی‌توانند داشته باشند». اینکه بگوییم «برای بچه‌ها کاری نکنیم» به نظر غیر عادی می‌آید. حالا می‌خواهد بعدش شرایطی داشته باشد یا نه. به همین دلیل اول کمی مقدمه می‌گویم. اگر دوست دارید می‌توانید از این قسمت بگذرید و بقیه مطلب را بخوانید.
    خیلی از کارهای خوب و انسان‌دوستانه در حقیقت در جهت رضایت شخصی انجام می‌شود. آدم‌ها به دیگران خوبی می‌کنند که بتوانند حس خوبی به خودشان پیدا کنند. این حقیقت به هیچ وجه از ارزش کار کم نمی‌کند. فکر می‌کنم هر کدام از ما برای خودمان خط‌کشی‌های شخصی (یا برگرفته از منابعی که پذیرفته‌ایم) داریم که مشخص می‌کند چه کاری اصطلاحاً «درست» است و چه کاری «غلط». مشخص است که اینقدر سیاه و سفید نیست و در این میان طیف گسترده‌ای از خاکستری‌ها را داریم. (مفهوم دیگری به نام «وظیفه» هم البته وجود دارد که در اینجا به خاطر دور شدن از ایده اصلی به آن نمی‌پردازیم.) از خودمان هم ایده‌ای داریم که کجای این طیف ایستاده‌ایم. فکر می‌کنم هر کاری که انجام می‌دهیم در جهت اثبات این جایگاه به خودمان است. چون می‌خواهم آدمی باشم که چنین کاری انجام می‌دهد. تصور می‌کنم از آنجایی که اختیار ما محدود می‌شود به خودمان، حتی اگر این کار «خوب» و یا «انسان‌دوستانه» برای همین تصور شخصی از خودمان هم باشد، (یا آن موضوع «وظیفه») باز هم ارزشمند است و ستودنی. چون جز این وجود حالت دیگری را تصور نمی‌کنم. (بیشتر…)

  • «حمایت از کودکان کار»، حمایت از «کار کودکان» است.

    «حمایت از کودکان کار»، حمایت از «کار کودکان» است.

    اگر بخواهم منظورم را دقیق‌تر بیان کنم می‌توانم اینطور بگویم: فراهم کردن امکانات برای کودکان کار و محروم کردن همه باقی کودکان (مخصوصاً کودکان در شرایط دشوار) باعث رشد پدیده «کار کودکان» خواهد شد. متاسفانه در بسیاری از موارد این دقیقاً همان اتفاقی‌ست که شاهدش هستیم.
    نگارنده در زمان نوشتن این یادداشت، ۶ سال است که یک روز در هفته در حال کار داوطلبانه با کودکان در شرایط دشوار (بدون تمرکز روی گروهی خاص) در جنوب شهر تهران است. این سالها باعث شده‌است به نتایجی برسم که پیش از آن به نظرم «غیر منطقی» یا «عجیب» می‌آمد. این یادداشت و آنهایی که پس از این منتشر می‌شوند، تلاشی هستند برای توضیح این مسائل. به این امید که افرادی که مثل روزهای اول من شروع به کار در این شرایط می‌کنند، با دانستن این موضوعات، پایشان را روی دوش من بگذارند و دورتر را ببینند. به امید روزی که گفتن و شنیدن این مطالب ضرورتی نداشته باشد. (بیشتر…)