کتاب‌باز ؛ معرفی پادکست

کتاب‌باز - جلد پادکست صوتی

کتاب‌باز برای من یک پادکست است، نه یک برنامه تلوزیونی که پادکست هم دارد. از مدت‌ها پیش وقتی به یک پادکست فارسی برمی‌خوردم که از آن خوشم می‌آمد، به نوشتن در موردش در وبلاگ فکر می‌کردم. گاهی به خاطر متوقف‌شدن انتشار، گاهی به خاطر عوض شدن مسیر پادکست و گاهی به خاطر فاصله گرفتن من از موضوع، این یادداشت‌ها نوشته نشد. فکر نمی‌کردم اولین پادکستی که بخواهم در موردش چیزی بگویم، نسبتی با موسیقی نداشته باشد. از طرف دیگر فکر نمی‌کردم که روزی در مورد یک برنامه‌ی صدا و سیما چیزی بنویسم؛ هرچند از دید من کتاب‌باز یک پادکست است.

جذابیت کتاب‌باز

تلوزیون مخاطبان بسیار بیشتری نسبت به کتاب دارد و این مخاطبان پرشمار، وقت زیادی را هم برای تماشایش می‌گذارند. شاید به همین دلیل است که در نگاه اول ایده‌ی «کتاب‌باز» جذاب به نظر می‌رسد. اینکه رسانه‌ی مفیدتر را در رسانه‌ی پرطرفدارتر تبلیغ کنیم. فکر می‌کنم کتاب‌باز بیش از آنکه کتاب را «تبلیغ» کند، یا از فوایدش بگوید، یا بخواهد مخاطب را متقاعد کند، سعی می‌کند از لذتش بگوید و بیننده را وسوسه کند که برود سراغ کتاب.

رسانه‌ها یکی دو سالی است که از مفهومی به اسم FOMO (فومو) سخن می‌گویند. این کلمه مخفف Fear of missing out و به معنی «ترس جا ماندن از بقیه» یا «ترس بی اطلاع ماندن از چیزهایی‌ست که بقیه از آن مطلع هستند» است. دامن زدن به این حس در مخاطب هم از ابزارهای مورد استفاده در کتاب‌باز است. چه آگاهانه طراحی شده باشد، چه ناآگاهانه و اتفاقی.

شروع شنیدن پادکست کتاب‌باز

اگر چه در طی چهار فصل اول از این طرف و آن طرف در مورد برنامه چیزهایی شنیده بودم. ولی با این وجود هیچ‌وقت حتی یک قسمت از این برنامه را نه در تلوزیون و نه در اینترنت ندیده بودم. هوشمندی تهیه‌کننده‌ی کتاب‌باز در این مورد که مخاطبان (کنونی و احتمالاً آینده) کتاب و مخاطبان تلوزیون بر هم منطبق نیستند، قابل توجه است. در مقابل پادکست اتفاقاً رسانه‌ی آشناتری‌ست برای مخاطبان کتاب، به خصوص برای آنهایی که مخاطب تلوزیون نیستند.

از فصل پنجم و با شروع انتشار پادکست برنامه به مخاطبان برنامه پیوستم. حالا که در حال نوشتن این یادداشت هستم، چند هفته‌ای از روند انتشار برنامه عقب افتاده‌ام. خوشبختانه مطالب مطرح شده تاریخ مصرف ندارند، و قسمت‌های نشنیده از کتاب‌باز، بی‌صدا توی برنامه‌ی پادکست‌گیرم منتظر نشسته‌اند. برای همین جای نگرانی نیست.

همانطور که گفتم پیش از این نسخه‌ی ویدیویی کتاب‌باز را ندیده‌ام. نمی‌دانم چقدر خوش آب و رنگ بودن برنامه در موفقیتش موثر بوده است. پیش از نوشتن این یادداشت در اینترنت جستجویی کردم و دیدم که نوشته‌اند وقتی حاضران در برنامه از کلمه‌ی بیگانه‌ای استفاده می‌کنند، معادل فارسی‌اش را پایین صفحه زیرنویس می‌کنند. موارد اینچنینی چیزهایی هستند که منِ شنونده از آنها بی‌خبرم.

از طرف دیگر چون فصل‌های پیش برنامه را نشنیده‌ام، نمی‌دانم در معجونی که جذابیت کتاب‌باز را می‌سازد، غلظت کدام عنصر بیشتر است. سروش صحت (در مقابل مجری فصل اول)، محمدرضا رضائیان (تهیه‌کننده) یا صیقل خوردن تجربه‌هاشان در این پنج فصل.

موضوع، کارشناس، مهمان

برایم جالب است که شنیدن در مورد موضوعاتی که چیزی درموردشان نمی‌دانم، از چیزهایی که می‌دانم جذاب‌تر است. در مورد دوم کلافه می‌شوم. در مقابل با شنیدن بخش‌هایی که موضوع مشابه دارند و کارشناسان مختلف، به این نتیجه می‌رسم که کارشناسان گاهی در جذابیت موثرتر از موضوع هستند. برای مثال کاکاوند و رستمی. از شنیدن یکی لذت می‌برم، با شنیدن دیگری سعی می‌کنم روی خودم کار کنم که بتوانم توانایی تحملم را بهبود بدهم. مثال دیگر در این مورد پرداختن دو نفر به «خوان هشتم» اخوان ثالث است. یکی خسته‌کننده بود و آن یکی هیجان‌انگیز.

کتاب‌باز - جلد پادکست صوتی
جلد پادکست کتاب‌باز – برای دیدن نسخه رنگی، روی عکس بزنید.

ناپادکست

پادکست کتاب‌باز به معنی واقعی کلمه پادکست نیست. چون بر خلاف طبیعت و تعریف پادکست که آزاد بودنش است، محدود شده است به کست‌باکس. حتی در آیتونز به عنوان بزرگترین دایرکتوری آزاد پادکست جهان ثبت نشده است. در نتیجه در بسیاری از نرم‌افزارهای پادکست‌گیر با جستجو پیدایش نمی‌کنید. باید در کست‌باکس پیدایش کنید و با کپی کردن آدرسش در نرم‌افزار پادکست‌گیرتان مشترک شوید. من از برنامه‌ی overcast استفاده می‌کنم و با دادن آدرس کست‌باکس مشترک شدم. ولی گویا در برنامه‌ی پادکست اپل (که اتفاقاً در زمان نوشتن این یادداشت پرطرفدارترین پادکست‌گیر دنیاست) امکان اشتراک وجود ندارد. برای اینکه مثل من آواره نشوید، لینکش را برایتان اینجا می‌گذارم. می‌توانید از این دکمه استفاده کنید:

حتی اگر موفق شوید در برنامه موردعلاقه‌تان مشترک شوید، چون تگ‌های کاور استاندارد ندارد، فقط در کست‌باکس می‌توانید کاورها را ببینید. برای مثال من در overcast نمی‌توانم کاورهای ویژه‌ی هر اپیزود را ببینم و همیشه تنها کاور اصلی را می‌ببینم.

نتیجه

شنیدن کتاب‌باز تجربه لذت‌بخشی‌ست، فکر می‌کنم برای شما هم امتحان کردنش ضرری نداشته‌باشد. امیدوارم همینطور ادامه پیدا کند و بهتر بشود. مهم‌ترین چیزی که در پایان به ذهنم می‌رسد که بگویم این است که کاش همت کنند و چهار فصل پیش را هم در قالب پادکست منتشر کنند. بخش فنی و مالی این کار پرزحمت یا پرهزینه نیست. کمی در اینترنت جستجو کردم و متوجه شدم قسمت‌های قبلی در قالب فایل‌های ویدیویی از سایت شبکه نسیم قابل تماشا یا دانلود هستند. با این حساب اگر کار انتشار ۴ فصل قبل را به یک نفر که کارش را بلد است بسپرند، بیش از چند ساعت وقت نمی‌برد1. همین چند ساعت کار خوراک گوش چندین ماه را برای امثال من فراهم می‌کند.

بهتاش داورپناه، بهمن ۱۳۹۹

1 به این شرط که از خیر یک جمله‌ای که اول فایل پادکست اضافه می‌کنند بگذرند.

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اگر می‌خواهید بدون ارسال دیدگاه برای دریافت دیدگاه‌های دیگران با ایمیل ثبت‌نام کنید، اینجا را کلیک کنید.