بلاگ

  • کر کودک ناردون – یک گل، ده گل

    کر کودک ناردون – یک گل، ده گل

    کر کودک ناردون که آتنا عسکری سرپرست و من (بهتاش داورپناه) رهبرش هستم، تنها پس از ۶ هفته از شروع دوره آموزشی‌ خواننده‌های کوچکش گذشته بود، که این پروژه را شروع کرد. تصمیم گرفتیم یک قطعه آشنا را برای تبریک نوروز پیدا کنیم و کار را شروع کنیم. قطعه‌ای که انتخاب شد قطعه «یک گل، ده گل» از فریبرز لاچینی بود. شعر قطعه را محمود کیانوش نوشته است و قطعه برای اولین بار قبل از انقلاب و در مجموعه‌ای به نام «آواز فصل‌ها و رنگ‌ها» منتشر شده‌بود. خواننده مجموعه سیمین قدیری بود و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشرش کرده بود. (بیشتر…)


  • بچه‌های شوش کنسرت ارکستر سمفونیک تهران را تماشا کردند

    چند بار سعی کرده بودم بلیت «کنسرت ارکستر سمفونیک تهران برای کودکان» را برای بچه‌های پروژه موسیقی شوش بخرم ولی هر بار دیر جنبیده بودم و بلیت تمام شده‌بود. خوشبختانه هر بار کنسرت تمدید می‌شد. بار آخر که خبر تمدید کنسرت را از آقای رکوعی (نوازنده و مدرس فلوت) شنیدم، از آموزشگاه خارج شده‌بودم و داشتم به سمت ماشین می‌رفتم، باید خودم را به کرج می‌رساندم. به ماشین که رسیدم، فقط به خاطر کولر ماشین را روشن کردم. سر ظهر تابستان و هوا حسابی گرم بود. همانجا نشستم که بلیت بخرم. اجازه نمی‌داد هر ۲۵ تا را با هم بخرم. مجبور شدم ۱۵ تا از صندلی‌ها را که به سختی روی صفحه کوچک گوشی با نوک انگشت انتخابشان کرده بودم، دوباره از حالت انتخاب خارج کنم. سه بار تمام مراحل را تکرار کردم تا خرید تمام شد. خیالم که از خرید بلیت راحت شد، راه افتادم و رفتم.

    (بیشتر…)

  • رنگین کمون – ثمین باغچه بان – معرفی آثار موسیقی کودک

    رنگین کمون – ثمین باغچه بان – معرفی آثار موسیقی کودک

    این یادداشت در مورد آلبوم رنگین کمون به آهنگسازی ثمین باغچه‌بان شروع یک مجموعه است. قصد دارم تلاش کنم در تعدادی از این یادداشت‌ها آثار منتشرشده موسیقی کودک را به پدر و مادرها (حداقل پدر و مادرهای شاگردان خودم – بخش والدین سایت) معرفی کنم. در راستای این هدف و با توجه به مخاطبین مجموعه، در یادداشت‌ها بررسی فنی آثار انجام نمی‌شود. (بیشتر…)


  • چطور تدریس ارف-شول‌ورک را یاد بگیرم؟

    چطور تدریس ارف-شول‌ورک را یاد بگیرم؟

    گاهی به شکل یک پیام نوشتاری است یا یک ایمیل. «بهتاش جان، دیدم که موسیقی کودک کار می‌کنی. می‌خواستم من هم شروع کنم به درس دادن. خواستم بپرسم چه کتابی رو درس می‌دی؟ و اینکه بازی هم می‌کنی با بچه‌ها؟ می‌شه یکی دوتا از بازی‌هات رو بگی؟ ممنون!»
    گاهی هم تلفنی. یکی دو بار هم دوستانم کمی بیشتر لطف داشتند و خواستند که قراری بگذاریم بیرون و در موردش حضوری حرف بزنیم. چند روز پیش با یکی از دوستانم که مربی موسیقی کودک است صحبت می‌کردیم. متوجه شدم فقط من نیستم که با این پیام‌ها مواجه می‌شوم. فکر کردم فرصت خوبی است که اینجا کمی در موردش حرف بزنم. شاید کسانی هستند که قصد دارند به دوستشان پیام بدهند و این نوشته به دردشان بخورد. (بیشتر…)


  • چهارسالگی پروژه موسیقی شوش

    در مورد موضوعی مربوط به هدیه جشن بچه‌ها، من و میشا فرح‌بخش و سایه نیک‌گهر و مونا عرب اختلاف نظر داشتیم. آنقدر بحث بالا گرفته بود که از صبح اوقاتم تلخ بود. قرار بود ساعت ۹ خانه کودک باشم که ۱۰ برویم سالن آمفی‌تئاتر خواجوی کرمانی. ساعت ۱۰ تازه رسیدم خانه کودک.
    خلاصه که کلافه بودن من تا وقتی برنامه شروع شد و بچه‌ها اجرایشان را شروع کردند ادامه داشت. بچه‌ها ولی حالشان خوب بود و به نسبت همیشه خوب ساز می‌زدند. امروز به اشاره‌هایم هم خوب عکس‌العمل نشان می‌دادند. حالم خوب شد.
    قطعاتی که برای این برنامه زدیم را برای یک برنامه دیگر آماده کرده‌بودیم. ولی به خاطر مشکلی که در برنامه‌ریزی پیش آمد، موفق نشدیم اجرایشان کنیم. قطعه «بچه‌های شوش» را زدیم. بعد «رنگین کمون»، بعد «غروب»، «جوجه طلایی» و بعد بچه‌های پیشرفته یک قطعه سازی (بدون کلام) زدند که صادقانه بگویم اسمش خاطرم نیست. وقتی شروع کردم به درس دادنش سر کلاس اسمش یادم نمی‌آمد، گذشت زمان هم کمکی نکرد.
    اجرای قطعات که تمام شد قبل از شروع تشکرهای معمول، از بهاره عامری تشکر کردم. چند ماه اول این سلسله ۴ ساله را با بهاره عامری دوتایی شروع کرده‌بودیم. تا اینکه از ایران رفت. ولی نسل اول هنوز «خانوم بهاره» را خاطرشان هست. بعد از مونا عرب تشکر کردیم که به بچه‌ها موسیقی کودک درس می‌دهد. از میشا فرح‌بخش معلم سلفژ بچه‌ها. سایه نیک‌گهر معلم موسیقی کودک. علیرضا ذوقی معلم گیتار.
    خودمان که تمام شدیم از خانم حیدری و بشنوایی و پژوهش و بقیه دوستان خانه کودک شوش و انجمن حمایت از حقوق کودکان که طی این سالها به پروژه کمک کردند، تشکر کردیم.بعد کلی با پدر و مادر بچه‌هامان که توی سالن بودند حرف زدم. آنقدر حرف را کش دادم و طولانی کردم تا آقای راد که رفته‌بودند شمع بگیرند برسند.
    شمع فوت کردیم، کیک خوردیم، کادوهای بچه‌ها را دادیم.
    امسال موفق شدیم برای بچه‌های پیشرفته دستگاه همراه پخش موسیقی بخریم. (ام‌پی‌تری پلیر) فکر می‌کنم حسابی وضع رو عوض کند. حالا هم موسیقی می‌زنند و هم موسیقی بقیه را می‌شنوند.
    سال پنجم را ۳ هفته‌ است که واردش شده‌ایم. امسال را پر انرژی شروع می‌کنیم. به امید کارهای بزرگتر و موزیسین‌های کوچکِ خوشحال‌تر!
    ممنون از همه کسانی که کمک کردند، به خصوص میشا فرح‌بخش که برای آماده شدن این مراسم کلی دوندگی کرد.

    بهتاش داورپناه
    ۲۲ تیر ۱۳۹۶