تابستان اول پروژه موسیقی شوش

اولین تابستان پروژه موسیقی شوش

پروژه موسیقی شوش
قسمت اول
این اولین یادداشت از سری یادداشت‌هایی است که در مورد پروژه موسیقی شوش خواهم نوشت.

در دانشکده موسیقی دانشگاه هنر درس می‌خواندم. دوشنبه بود. به این خاطر یادم هست دوشنبه بود که کلاس‌های معارف همیشه دوشنبه‌هاست. هنوز هم همین است. کلاس اندیشه اسلامی داشتیم. با یک روحانی به اسم «مهدی راست روش». استاد خوبی بود. مهربان و صبور بود و خوش قلب به نظر می‌آمد. برای اینکه به اندازه کافی به حاشیه بروم، بگویم که توی روزهای تبلیغات انتخابات سال ۹۶ متوجه شدم که وارد فضای سیاست شده و برای شورای شهر کرج کاندید شده‌است. راستش غمگین شدم. فکر کردم یا آدم خوبی را به سیاست باختیم، یا اینکه من ساده بودم و گول یک سیاست‌مدار را خورده‌بودم. به هر حال ترجیح می‌دادم تصور قبلم باقی می‌ماند، که نماند.

کلاس تمام شده بود، استاد رفته بود و بچه‌ها وسایلشان را جمع می‌کردند که بروند. یکی از همکلاسی‌ها که خاطره‌ای قبل از آن روز از او ندارم سر رسید. نازنین بختیاری. گفت که در جایی به اسم خانه کودک شوش داوطلب است و از بچه‌ها دعوت کرد که آنها هم داوطلب آنجا شوند. عکس‌العمل جمع یادم نیست. فقط خاطرم هست که من و فرهاد صفار تصمیم گرفتیم برویم. از ابتدای تابستان اگر اشتباه نکنم.

ادامه خواندن “تابستان اول پروژه موسیقی شوش”