این یادداشت بخش سوم و پایانی یادداشتی با عنوان «چرا کودکان نباید از ابتدا نتخوانی بیاموزند؟» و در مورد موضوع آموزش نتخوانی در کلاس موسیقی کودک است. اگر دو قسمت پیش را نخواندهاید، حتماً اول بخش اول و بخش دوم را بخوانید. بعد این صفحه را بخوانید.
در بخش اول موضوع طرح شد و در مورد مخاطبان این یادداشت توضیح داده شد. در بخش دوم به دو دلیل عمده و مهم مخالفت با آموزش نتخوانی در کلاس موسیقی کودک پرداخته شد. یکی «ضرورت آموزش موسیقی همانند زبان مادری» و دیگری موضوعات دیگری که از اولویت و اهمیت بیشتری برخوردارند و لازم است به آنها پرداخته شود.
در این بخش به دلایل دیگری برای به تاخیر انداختن آموزش نتخوانی پرداخته میشود. دلایلی از جمله مشخص نبودن کلید هدف، دوبارهکاری ناگزیر در کلاسهای ساز، موضوع موسیقی ایرانی. این یادداشت آخرین بخش این نوشتهی سهبخشی است.
نتخوانی با کدام کلید؟
موسیقی روی پنجخط حامل نوشته میشود ولی هر دستهای از سازها از کلید خاصی استفاده میکنند. کلیدهای معمول کلید سل، فا و دوی خط سه و دوی خط چهار هستند. در دورههای موسیقی کودکی که در آنها نتخوانی روی پنجخط آموزش داده میشود از کلید سل استفاده میشود. اگر هنرجو پس از پایان دورهی موسیقی کودک سازهایی مثل ویلنسل، کنترباس، ویولا، پیانو، هارپ و … را انتخاب کند، کلیدهای دیگری نیاز دارد که در این دوره نیاموخته است. در مواردی به دلیل نیاز به فراموش کردن آموختههای پیشین کار سختتر هم میشود. عدم درک صحیح از موضوع واختلال ایجاد شده توسط آموزشهای پیشین مشکلاتی از این قبیل ایجاد میکند که گاهی هنرجو وسط خواندن کلید فا به اشتباه نتها را متناسب با کلید سل میخواند. وقتی تلاش میکند بفهمد چه اشکالی در کارش هست کلافه و خسته میشود.
با این حساب تکلیف چیست؟ چه کلیدی را باید به هنرجویان درس داد؟ بهتر نیست برای پرهیز از دوبارهکاری و سردرگمیهایی که برای هنرجوی کمسن ایجاد میشود، این موضوع را به معلم تئوری، سلفژ یا ساز بسپاریم؟ همانطور که پیش از این هم گفتیم مدرسهای موسیقی کودک کارهای مهمتری دارند که مدرسان باقی دروس انجامشان نخواهند داد.
متدهای آموزش ساز و آموزش نتخوانی از نو
اکثر متدهای مورد استفاده مدرسان ساز تخصصی با این پیشفرض نوشته شدهاند که هنرجو نتخوانی نمیداند. به همین دلیل همه چیز را از ابتدا آموزش میدهد، چه هنرجو نتخوانی بداند و چه نداند. معمولا مدرس نمیتواند از درسهایی که نتخوانی را آموزش میدهند بگذرد، چون شامل آموزشهای دیگری مربوط به ساز هستند.
حتی در مواردی که متد اینگونه نیست که شامل آموزش نتخوانی باشد، مدرسان در شیوهی شخصیشان این آموزش را گنجاندهاند و ترجیح میدهند به جای اعتماد به آموزش قبلی خودشان کار را دست بگیرند و همه چیز را از ابتدا آموزش دهند. چون ممکن است نکاتی که مد نظرشان است، از آموزش قبلی جا مانده باشد.
با این حساب، هدر دادن زمان برای آموزش نتخوانی در دورههای موسیقی کودک با علم به اینکه به هر حال در آینده نزدیک نادیده گرفته میشوند، به نظر کار هوشمندانهای نمیآید.
موسیقی ایرانی و عدم انطباق با نتاسیون غربی
فکر میکنم تمام هنرجویان مورد نظر خوانندگان این یادداشت، هنرجویان ایرانی هستند. همانطور که میدانیم فارغ از اینکه یک هنرجو تصمیم به فعالیت در موسیقی ایرانی بگیرد یا موسیقی جهانی را انتخاب کند، به عنوان یک هنرمند ایرانی، آشنایی با موسیقی سرزمینش برایش نقطه قوتی خواهد بود که او را از باقی هنرمندان تمیز میدهد.
در زمان نوشته شدن این یادداشت تقریباً تمام موزیسینهای موسیقی ایرانی در این موضوع هم نظر هستند که شیوهی نتاسیون غربی بدون ایجاد تغییر قادر به مکتوب کردن تمام و کمال موسیقی ایرانی نیست. به هر حال این شیوه نتاسیون با نگاه به گونهی دیگری از موسیقی و جهت تسهیل مکتوب کردن آن طراحی شدهاست.
نکتهی مهم این است که حتی اگر با ایجاد تغییرات و افزودن علائمی به شیوه استاندارد نتاسیون غربی آن را با موسیقی ایرانی سازگار کنیم، شیوه نگرشی که این نتاسیون به هنرجو میدهد نه تنها آموختن موسیقی ایرانی را برای هنرجو تسهیل نمیکند، بلکه کار را دشوار و دشوارتر میکند و زمینه سوتفاهمهایی را ایجاد میکند. از طرف دیگر اجتناب از نتنویسی و نتخوانی برای هیچ موزیسینی منطقی به نظر نمیرسد. بنابراین بهترین راهحل ممکن میتواند این باشد که آموزش نتخوانی در کلاس موسیقی کودک آن را موکول کنیم به بعد از آشنایی شنیداری و عملی با موسیقی ایرانی.
با این کار هر دو مورد یادشده بدون ایجاد تداخل و سردرگمی پوشش داده میشوند. چون از دریچه نتنویسی غربی فهم موسیقی ایرانی بسیار دشوار میشود، ولی پس از آشنایی با موسیقی ایرانی، کنار آمدن با نتنویسی غربی امکانپذیر است.
نظر رویکردهای آموزشی و آکادمی در مورد نتخوانی در کلاس موسیقی کودک
به عنوان آخرین شاهد متوصل میشویم به نظریهپردازان شناخته شدهی آموزش موسیقی به کودکان. از «امیل ژاک دالکروز» و «زولاتان کدای» گرفته تا «کارل ارف» که در ایران با فاصله محبوبترین است، تا حتی «شینچی سوزوکی» که شیوهی آموزشیاش مربوط به ساز تخصصیست و در مورد موسیقی کودک به عنوان درس مدرسه (یا در مورد ما در ایران به عنوان یک دوره کوتاه پیش از شروع ساز) حرف نمیزند. همه در این زمینه که نتخوانی نباید نقطهی شروع کار باشد اتفاق نظر دارند. در این مورد که لازم است کودک موسیقی را بفهمد و بنوازد و بخواند و حفظ کند، بعد به عنوان کمکی به فرایند پیشرفت نتخوانی بیاموزد.
منابع آکادمیک که در رشتهی «آموزش موسیقی» حرف میزنند، برای موسیقی کودک چنین نظری دارند.
در پایان
در پایان در مورد تجربهی شخصی خودم حرف میزنم. هنرجویان من به جای فرایند طاقتفرسای طولانی برای آموزش نتخوانی پس از پایان دورهی موسیقی کودک و شروع نوازندگی ساز تخصصیشان، در کلاسهای نتخوانی و سلفژ طراحی شده توسط ما (من و همکارانم در گام: گروه آموزگاران موسیقی) در کمتر از ۱۰ جلسه حجم بسیار بیشتری از چیزی که در دورههای موسیقی کودک مرسوم است را به سرعت و بیدردسر میآموزند.
ادعا نمیکنم که این فرمول دورهی طراحی شده ماست که چنین نتیجهای میدهد. حقیقت این است که وقتی هنرجویان با مفاهیم موسیقایی آشنا باشند، ساز زده باشند، آواز خوانده باشند، کنسرت داده باشند و … نتخوانی را بسیار ساده میفهمند و میآموزند.
خطاب به همکاران مدرسم میگویم که فکر نمیکنم کسانی که در دورههای موسیقی کودک به هنرجویان نتخوانی میآموزند کار اشتباهی انجام میدهند. بلکه فکر میکنم راههای بهتری برای استفاده از زمان و انرژی هنرجو و مدرس وجود دارد. راههایی که تربیت هنرجویی قویتر، بهتر و علاقهمندتر منجر میشود.
همچنین خطاب به والدین هنرجویان باید بگویم «آموزش نتخوانی» تنها موضوعی نیست که باید در انتخاب دوره و معلم برای فرزندتان مد نظر قرار بدهید. درست است که من با آموزش نتخوانی در این دوره مخالفم ولی مدرسانی را دیدهام که با وجود اینکه نتخوانی آموزش نمیدهند، به خاطر فاکتورهای مهم دیگری همچنان انتخاب خوبی به عنوان معلم نیستند. بر عکس معلمانی را میشناسم که با وجود اینکه وقت و انرژی زیادی برای نتخوانی صرف میکنند، از نظرهای دیگر بسیار معلمان محترم، قابل اعتماد و قابلی هستند. (امیدوارم روزی فرصت بشود که بتوانم در مورد همهی فاکتورهایی که از نظر من برای معلم مهم است بنویسم.)
جمعبندی اینکه وقتی برای کودکتان معلم انتخاب میکنید، اگر همهی شرایط دیگر برابر بود، معلم و دورهای را انتخاب کنید که وقتشان را برای آموزش نتخوانی روی پنجخط صرف نمیکنند.
بهتاش داورپناه
شهریور ۱۴۰۰
این یادداشت بخشی ازمجموعهای چندبخشیست. بهتر است مطالعه را از بخش اول شروع کنید و ادامه بدهید. بقیهی بخشها را از اینجا میتوانید پیدا کنید.
دیدگاهتان را بنویسید